کد مطلب:44589 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:25

گنجینه پرسمان » خانواده و زندگي

اينجانب تازه ازدواج كرده ام وهنوز در دوران عقد به سر مي برم . اين دوران را دوران رشد شديد محبت وعاطفه وآغازي بر تصميمهاي تحول معنوي يافته ام . براي خاموش نشدن اين نور مقــدس كه بوجـودآمده مـن وهمســرم چـه كــاري بــايد

انجام دهيم؟

خداوند متعال براي اينكه بنده حقيقت عشق را بچشد نمونه نازل محبت را دروجودش قرار داد تا انسان بارعايت آداب اين ِِمحبّت وداشتن عشقي پاك به درك آداب عشق الهي نايل آيد .

عشق زماني پاك است كه متعلَّقش خوبيها باشد . بايد محوري كه عشق به دور آن مي چرخد صفات انساني مانند : صداقت،وفاداري ، همياري ،عفت ، همراز بودن ، همراه بودن باشد تا انسان طعم عشقي پاك را بچشد . پس حقيقت عشق دائر مدار صفات انساني است نه چيزهايي كه ارزش نيستند .

به حضرت يوسف گفته شد : كه يوسف چشمانت برون از اندازه زيباست .گفت : اولين چيزي كه در قبر مي پوسد چشم است . يعني به چيزي كه پايمال خلايق مي شود ارزش نيست .عشقي باارزش است كه پاك باشدوبراي درك آد ا ب عشق الهيبهچشميك واسطه نگاه شود . انسانوقتيكسيرا دوست داردفقط به او توجه دارد وحتي اورا برخودش مقدمميكند.ماننداينكه اگر انسان براستي همسرش را دوست داشته باشد قبل از اينكه غذايي بخورد به ياد اين است كه آيا او غذا خورده است يانه ؟ قبل از اينكه بخوابد به ياد اين است كه آيا او از كارهاي خودش فارغ شده است .

با چنين عشقي انسان آداب عشق الهي را ياد ميگيردواين واسطه اي مي شود برايتقرب به خدا اهل سلوك براي تلطيف سّر وپاك شدن باطنشان به اموري چون رياضت متشّبث مي شوند كه هدف پا روي هوا وهوس وخواست خود گذاشتن وفرمان الهي را در زنـدگي اجرا نمودن است . ايـن رياضت كشيدنها احساس خشونتي رابراي پاگذاشتن روي هواي نفس به انسان

مي بخشد وبسياري از مواقع با سختي ورنج همراه است . اين احساس به فرد در شدايد ودر بعضي موارد زجر كشيدنها تحمّل مي بخشد . وپس از آن براي اينكه تلطيف سّر حاصل شود ، باطن انسان لطيف شود توصيه به خواندن قرآن ،آيات الهي ويا شنيدن سخن يك عالم رباني شده است يك معلم عرفاني كه تأثير نفسش واقعاً بتواند باطن رانرم كند .





از جمله امور توصيه شده عشق به همسر است ، عشقي كه درآن اعتدال وحسن همسر دليل بر محبت باشد نه شهوت . اين عوامل مي تواند باطن را لطيف كند وپيش برنده باشد . (1)

در اينجا لازم است كه راه ثابت ماندن اين محبت مطرح شود زيرا خطر تغيير وتحول همانطور كه خود شما هم به اين مطلب رسيديد وجود دارد . همانطور كه مي دانيم محبت بين زوجين از نعمتهاي پروردگار است وشكر هر نعمتي ، استفاده صحيح وبجا از آن نعمت است كه موجب ازدياد آن نعمت مي شود .

لئن شكرتم لاَ زيدّنكم (2) اگر محبت بين زوجين واسطه اي براي رسيدن به خدا باشد . شكر نعمت بجا آورده شده است . همچنانكه اگر دربين زوجين محبتي باشد بايد فكر آخرت يكديگر باشند ونسبت به تربيت فرزندانشان اقدام كنند . قوا أنفسكم واهليكم ناراً(3 )ويكديگر را ازآتش جهّنم نجات دهند ومانع انجام فرايض الهي يكديگر نباشند كه در غير اين صورت براي يكديگر دشمني واقعي هستند ودر روز رستاخيز اَلاَ خِلاّءُ يَومَئِذٍبَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُّوٌ ِالاَّالمُتَّقينَ (4)خواهند بود .

( در آن روز دوستان همه با يكديگر دشمنند بجز متقيان)

مناسب است در اينجا فرمايش حضرت امير (ع) در مورد فاطمه (س) ذكر شود كه مي فرمايند : بهترين همراه ومعاونت ، عون وهمكار براي پيمودن راه تقوي است . اين راه ثابت ماندن محبت است در غير اين صورت كمكم اين نور خاموش شده ،آثار معنويش نيز از بين مي رود .

حضرت امام (ره) در كتاب اربعين حديث پيرامون تهذيب وخودسازي راهي رابيان نمودند. به مدد نيروي محبت است كه مي توان اصلاح ظاهر وخلقّيات كرد . اصلاح ظاهر منطبق كردن اعمال انسان با اتيان واجبات وترك محرمات است واصلاح خلقيّات بيرون كردن رذايل اخلاقي (عجب ،حسد ،تكبّروخودخواهي ) از وجود است وبا اين محبّت راه رسيدن به معرفت حقيقي باز مي شود . مانند شهيد مطهري كه مي فرمايد : من اين خدمتم واين تو فيقاتم را مديون همسرم هستم . شهيد مطهري مي فرمايندكه وقتي من مطالعه مي كردم با مقدار امكانات كمي كه داشتيم همسرم ، بخاطر اينكه كار من متوقف نشود وبتوانم مطالعه كنم ، فرزند را به خانه همسايه مي برد ، همين فرمايش را حضرت امام (ره) در مورد همسر خود دارند وعلماي ديگر نيز .

اينها واقعاً محبت واقعي است كه انسان مثل شمع مي سوزد وروشني مي بخشد وراه راباز مي كند . حضرت علامه طباطبايي در ذيل سوره شريفه روم آيه 26 تا 20 كه فرمود : وَمِن اياتِه ان خلق لَكُم اَنفُسَكُم اَزواجاً لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة فرموده اند :كلمه مودّت تقريباً به معناي محبتي است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد . در نتيجه نسبت مودّت به محبّت نسبت به خضوع است به خشوع . چون خضوع نيز آن خشوعيرا گويند كه در مقام عمل هم اثرش هويدا شود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1) آشنايي با علوم اسلامي (كلام ،عرفان ) ، درس هشتم

2) سوره ابراهيم، آيه 7

3) سوره تحريم، آيه 6

4) سوره زخرف، آيه 67



به خلاف خشوع كه به معناي نوعي تأثر نفساني است كه از مشاهده عظمت وكبريايي در دل حاصل مي شود . وامّا رحمت اين كلمه به معناي نوعي تأثير نفساني است كه از مشاهده محروميت محرومي كه كمالي را ندارد ويا احتياج به رفع نقيصهخود دارد دردل پديد مي آيد وصاحب دل را وادار مي كند به اينكه در مقام برآيد اورا از محروميت نجات داده نقيصه اش را رفع كند .

يكي از روشنترين جلوه گاه وموارد خودنمايي مودّت ورحمت ، جامعه كوچك منزل است . چون زن وشوهر در محبت ومودّت ملازم يكديگرند .

واز همين قبيل است لطف ورحمت پدر ومادر به فرزندان كوچك چون درآنها ضعف وعجز مشاهده مي كنند و مي بينند كه طفل صغيرشان نمي تواند حوائج ضروري زندگي خود را تأمين كند . لذا آن محبت ومودّت وادارشان مي كند به اينكه در حفظ وحراست وتغذيه ولباس ومنزل وتربيت او بكوشند واگر اين رحمت نبود نسل به كلي منقطع مي شد وهرگز نوع بشر دوام نمي يافت . نظير اين مورد مودّت ورحمتي است كه در جامعه شهري وميان افراد جامعه مشاهده مي شود . يكي از افراد وقتي همشهري خود را مي بيند با او انس مي گيرد واحساس محبّت مي كند ومسكينان وناتوانان اهل شهر خود راكه نمي توانند به واجبات زندگي خود قيام كنند ترّحم مي نمايند .